کد مطلب:106603 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162

خطبه 218-دعائی از آن حضرت











[صفحه 172]

دعاهای آن حضرت (ع) است: فهاهه: عاجز بودن عمه: سرگردانی (بارخدایا تو برای دوستانت از همه ی مونسها، مانوستری و در كفایت كردن آنان كه بر تو توكل كنند حاضرتری درون آنها را دیده و بر اندیشه های آنان آگاهی، و اندازه ی بینایی و عقولشان را می دانی، پس رازهایشان بر تو روشن و آشكار، و دلهایشان برای تو بی قرار است هر گاه تنهایی آنان را به وحشت اندازد، یاد تو مایه ی انس و آرامش آنهاست، و اگر مصیبتها بر، ایشان هموم (هجوم) آورد، تو را پناهگاه خویش قرار می دهند، زیرا می دانند سررشته ی كارها به دست تو، و منشا وجود آنها، فرمان توست. بارالها اگر من ندانم كه از تو چه چیز بخواهم و یا از درخواست خود سرگردان بمانم، تو مرا بر آنچه صلاحم در آن است راهنمایی فرما و دلم را به چیزی كه خیر و نیكم در آن است متوجه كن كه این امور از هدایتهای تو، نامانوس نیست و از كفایتهای تو شگفت نمی باشد خدایا با من به عفوت رفتار كن نه با عدالتت.) امام (ع) در دعای خود با عبارتهایی كه شامل برخی صفتهای اضافی و حقیقی خداوند است به پیشگاه او رفته و عرض حاجت كرده است كه شرح آن از این قرار است: 1- خدا نسبت به اولیای خود مانوسترین مونسهاست و چنا

ن كه قبلا معلوم شد، اولیای خدا با محبت صادقانه به راه او می روند و از هر چه به جز او روگردانند، و انیس انسان، كسی است كه وحشت و تنهایی را از او می زداید و در بی كسی و غربت، مایه ی تسكین دل و آرامش خاطر وی می شود، و اولیای خدا هم در دنیا غریب، و بركنار از مردم و برای مسیر در راه خدا تنهایند، روی خود را به جانب كعبه ی واجب الوجود كرده و از مشاهده ی انوار كبریایی او احساس بهجت و نشاط می كنند، و به این دلیل انس خدا با آنان كاملترین و بالاترین انسهاست كه هر كس به غیر خدا دل ببندد و علاقه مند شود، سرانجام روزی محبت میان آنها به دشمنی و نفرت تبدیل می شود و حتی محكمترین علاقه های دنیا كه مصداق كامل آن محبت میان پدر و مادر و اولاد است دستخوش این نقیصه می باشد، پس اولیای خدا كه از همه چیز خدا قطع رابطه كرده اند، در حقیقت یار و مونسی جز او برایشان نیست. 2- خداوند برای اصلاح كار كسانی كه به وی توكل كرده و امور خود را به او واگذار كرده اند، از همه ی دوستان حاضرتر است، چون او بی نیاز مطلق و بخشنده ای است كه هیچ گونه منع و بخلی در ذات او متصور نیست و او به نیازمندی و استحقاق و آمادگی اهل توكل آگاهی كامل دارد و به این سبب ه

نگامی كه توكل كنندگان به دلیل توكل درست، شایستگی پذیرش رحمت حق تعالی را یافتند، به اندازه ی استعداد و ظرفیتشان، از كمالات نفسانی و بدنی بدون درنگ و تردید و دور از نقص و نیاز به دلخواست بر ایشان افاضه می شود، بنابراین خداوند متعال از نظر رسیدگی به كارهای اولیای خود و اصلاح امور آنها از همه مصلحان استوارتر و سریعتر است. 3- خداوند به اسرار و رازهای پنهانی مردم آگاه است، به دلیل این كه در همه جا و همه ی شرایط برای اصلاح امور اولیای خود حضور دارد، و به منظور بیان كمال علم حق تعالی و دوری از نقصان و كمبودی آن چنین می گوید: خدایا تو نسبت به باطن اشخاص آگاهی و از مقدار عقلها و از تفاوت ظرفیتها و استعدادها خبر داری آنگاه با این سخن اسرار باطنی آنان برای تو آشكار و مكشوف است، بر آنچه سابقا بدان اشاره رفت تاكید فرموده است كه علم خداوند متعال بر باطن آنها احاطه دارد، زیرا كه آنان، به كمال بندگی و خضوع در برابر حق و این كه هیچ چیز آنها بر خدا پوشیده نیست اقرار دارند. و قلوبهم الیك ملهوفه، یعنی دلها در افسوسند كه به وصال او برسند و در پیشگاه او حضور یابند، و این نشانگر كمال محبت دلها به خدا و تمایل آنهاست به آنچه نزد وی می

باشد. ان اوحشتهم الغربه آنسهم ذكرك، چنان كه معلوم می شود منظور از غربت در این جا غربت و تنهایی در دنیاست و این عبارت حاكی از آن است كه اولیای خدا از وی طلب انس می كنند و انیس آنها هم اوست. و ان صبت... بك، اشاره به آن است كه دوستان خدا در هنگام نزول گرفتاریها و ناملایمات، برای برطرف كردن آنها به او توكل می كنند، زیرا چنان كه گذشت، وی برای رفع كردن مشكلات متوكلان از هر كس حاضرتر است و این سخن امام كه اولیای خدا هر گاه مورد هجوم مصیبتها قرار بگیرند به او پناه می برند بیانگر آن است كه آنان به منظور رفع گرفتاریهای خود، دلها را فقط به او متوجه می كنند نه غیر او، و این معنای توكل خالص است. علما... قضائك، واژه ی علما مفعول له است یعنی چون دوستان خدا می دانند كه تمام كارها بسته به عللی است كه در تصرف قدرت كامله ی تو به دستور تو و به قضا و قدر توست، لذا به تو پناه می برند و به سوی تو التجا می كنند. احتمال می رود كه علما مصدری باشد كه جانشین حال شده یعنی در حالی كه می دانند... به هر حال لازمه این جمله آن است كه اولیای خدا در عبادات و بقیه ی احوال خود دیده را از غیر خداوند قطع كرده اند، و كلمه ی ازمه، استعاره است از مس

ببها و علتهای امور، و جهت مشابهت آن است كه اسباب و علل مانند زمام، كارها را در اختیار خود می گیرند و به سبب آن وجود پیدا می كنند، و كلمه ی ید نیز به عنوان مجاز در معنای قدرت به كار رفته است. اللهم ان...، از این قسمت پس از توصیف خداوند متعال درخواست خود را بطور كلی آغاز كرده و از خدا خواسته است كه هر گاه از درخواست حاجت خود ناتوان و در انتخاب خواسته ی خویش متحیر و سرگردان باشد وی را در اعمالش به سوی صلاح رهبری فرماید و قلب او را به طرف اندیشه های درست و عقاید صحیح ارشاد كند. فلیس ذلك... كفایاتك، طبق معمول موقعی كه انسان نزد صاحب كرم می رود كه از وی طلب حاجت كند، سخنی می گوید كه عاطفه اش را برانگیزد و او را به ترحم و كرم وادارد، و این عبارتها ناظر به همین مطلب است كه معنای آن چنین است، پروردگارا، راهنمایی تو، آفریدگانت را به سوی مصلحتهایشان و برآوردن حاجات آنان، از كارهای عادی و همیشگی توست و بندگانت آن را می دانند و با آن مانوسند. اللهم احملنی...، در آخر دعا از خدا خواسته است كه عفوش را شامل حال وی كند و به عدلش با او رفتار نكند زیرا هر عملی كه بنده انجام می دهد، اگر خوب باشد چون در قبال عظمت عدل الهی سنجیده

می شود بی ارزش است پس امیدی به پاداش نیست و اگر گناه باشد بدون تردید به عقوبت آن دچار خواهد شد. این مطلب از لطیفترین چیزهایی است كه نفس انسان را آماده و شایسته ی نزول رحمت خداوندی می سازد. و توفیق از خداوند است.


صفحه 172.